شما می توانید قسمت اول این مقاله را از اینجا مطالعه نمایید.
ساختار
به طور کلی، دو روش ساخت اصلی وجود دارد که در این کاپشنهای پَر استفاده شده است: میاندوز و رویهها یا بافلهای بههمدوخته. با اینکه بافلهای چارگوش (جعبهای) یک شکل رایج و منطقی از ساخت بافلهای پَر است، اما هیچ یک از کاپشنهایی که ما در سال جاری مورد بررسی قرار دادیم این ویژگی را نداشتند، چرا که بیشتر در کاپشنهای مخصوص کوهنوردی اکتشافی و گرمتر به کار میروند.
میاندوز
این روش بسیار رایج و آسانتر است و ساخت آن زمان کمتری میبرد، بنابراین برای تولید کنندگان، نسبت به دیگر شکلهای ساخت بافل، مانند بافلهای بههمدوخته، ارزانتر است. پارچههای بیرونی به طور مستقیم بر روی پوشش درونی (یا همان تودوزی) دوخته میشوند، پَرها در بافلهای مختلفی که به طور افقی جهتدهی شدهاند، جداسازی میشوند. این روش از پارچۀ کمتری استفاده میکند و سبکتر و کمهزینهتر از ساختار بافلهای چارگوش درهمپیچیده است. به دلیل وزن، سادگی و هزینه، در بیشتر کاپشنهای سبکوزن و بسیاری از کاپشنهای سنگینتر، این ساختار به کار رفته است. اگرچه ساختار میاندوز به واسطۀ استفاده از مواد کمتر، باعث کاهش وزن میشود، اما کمتر از ساختار بافلهای چارگوش گرما دارد، چرا که پَرها در درزهای بافلهای میاندوز، تا حد ممکن به هم فشرده میشوند و بنابراین در هر نقطه از خطوط دوخت بافل، میزان پُفکردگی به صفر کاهش مییابد. بافل میاندوزیشده از جابهجایی پَرها جلوگیری میکند، اما به دلیل ساختار سادهاش، میزان پُفکردگی بهینۀ پَرها را کاهش میدهد و «نقاط سرد»ی را در هر یک از درزهای بافل ایجاد میکند.
بافلهای بههمدوخته یا متصلشده
بافلهای بههمدوخته یا متصلشده، در اصل همان چیزی هستند که به گونههای متفاوتی توصیف شدهاند. در این تکنیک ساختاری برای ایجاد رویهها (یا همان بافلها) تکههای درونی و بیرونی پارچه با استفاده از گرما، مواد شیمیایی، چسب و یا ترکیبی از هر سه، به هم متصل میشوند. (صادقانه بگوییم که ما دربارۀ تکنیکهایی که به منظور دستیابی به این اثرات به کار میرود کاملاً و دقیقاً مطمئن نیستیم، این تکنیکها به طور آشکار اعلام نمیشوند، و ظاهراً برای هر شرکتی متفاوت و انحصاری است و به مواد مصرفی نیز بستگی دارد.) یک مزیت عمده برای این تکنیکها وجود دارد: از آنجایی که هیچ سوراخی در پارچه بیرونی به دلیل دوختن بافلها ایجاد نمیشود، این بافلها نفوذناپذیری و مقاومت بیشتری در برابر باد و آب دارند. با این حال، بخش بههممتصلشدۀ درزها، پهنتر از یک دوخت تک رشتهای است، بنابراین «نقاط سرد» ایجادشده نیز کمی بزرگتر هستند.
مواد اصلی
پارچههای اصلی (یعنی پوستۀ بیرونی و تودوزی)، بر کارایی کاپشن در سه ویژگی اصلی تأثیر میگذارند: دوام، وزن و مقاومت در برابر آب. یک مدل سبکوزن که در حدود نُه اونس وزن دارد، معمولاً تنها دارای سه اونس پَر میباشد. بقیۀ وزن کلی پوشاک را پارچه، زیپها و دیگر ویژگیهای مختلف کوچکی مانند بندهای کمر تشکیل میدهند. بدیهی است که کاپشنهایی با مواد سبکتر، تراکم پذیرتر و سبکتر هستند.
پارچههای مختلف دارای سطوح متفاوتی از دوام هستند. مواد نازکتر و سبکتر معمولاً در برابر سایش و پارگی آسیبپذیرتر هستند. بسیاری از پارچههای پوستۀ بسیار سبک موجود در بازار نسبتاً تحسینبرانگیز هستند؛ این پارچهها در عین حالی که سطح قابل قبولی از دوام را از خود نشان میدهند، این امکان را برای ساختار کاپشن فراهم میکنند که نسبت گرما به وزن فوقالعادهای داشته باشد. شما میتوانید از طریق مقدار دینایِری (denier : واحد اندازهگیری مربوط به چگالی خطی پارچهها) که از سوی تولیدکنندگان ارائه میشود، اطلاعات بسیاری را دربارۀ دوام و صرفهجویی در وزن پارچۀ پوسته بفهمید. هودیهای پَر North Face Summit L3 دارای دینایِر 10D برای پارچۀ رویه هستند؛ 10D در مقایسه با مواد سنگینتر و دینایِر بالاتر از 20D نازکتر و شکنندهتر به نظر میرسد.
اگر وزن و قابلیت جاگیری در کوله از دغدغههای اصلی شما هستند، به دنبال یکی از کاپشنهایی با مواد پوستۀ بسیار سبک مانند Arc’teryx Cerium SL باشید. اگر دوام دغدغۀ اصلی شما است، به دنبال کاپشنهایی با پارچههای پوستۀ ضخیمتر مانند Rab Microlight Alpine باشید.
قابلیت فشردهسازی و جاگیری در کوله
یکی از مزایای عمدۀ پَر، تراکمپذیری آن است؛ بسیاری از کاپشنها دارای یک ساک ویژه هستند یا میتوان آنها را درون جیب خودشان فشرده کرد. کاپشنهایی که درون یک محفظه یا کیف دستی جاداده میشوند و دارای یک گیرۀ حلقهای هستند از کاپشنهایی که در یک ساک جداگانه قرار میگیرند برای برای بالا رفتن مناسبتر هستند، چرا که شما به آسانی میتوانید آن را به کمربند خود وصل کنید. به ویژه هنگامی که باید از مسیرهای پرفراز و نشیبی بالا روید، شما میتوانید تنها یک ساک کوچک از وسایل داشته باشید و آن را به دنبالکنندگان بدهید، این امر به لیدرها امکان میدهد تا در هنگام راهنمایی دیگران، کاپشن خود را بر روی کمربندشان ببندند و در نتیجه همیشه در دسترسشان باشد. مشکل دیگر یک ساک جداگانه این است که باید مراقب باشید که آن را گم نکنید یا جانگذارید.
ویژگیها
کاپشنهای سبکتر علاوه بر تفاوت آشکار در گرما، از نظر تعداد جیب و ویژگیهای دیگر نیز کمی متفاوت هستند. بسیاری از کاپشنهای پَر سبکوزنی که برای این مقاله بررسی شدند، به طور قابلتوجهی بعضی از این ویژگیها را به منظور صرفهجویی در وزن حذف کردهاند. ویژگیهایی که معمولاً حذف میشوند عبارتند از: بندهای دور کلاه و کمر و داشتن جیبهای کمتر. در ادامه ما به ویژگیهای مشترک کاپشنهای مورد بررسیمان و اینکه کدام مدلها کارایی خوبی دارند و کدامشان کارایی خوبی ندارند، به طور خلاصه اشاره کردهایم.
جیبها
جیبهای کناری یا گرمکنندۀ دست
اینها دو جیب جلویی هستند که برای گرم نگه داشتن دستان شما یا قرار دادن خوراکیهایتان طراحی شدهاند. همۀ جیبهای گرمکنندۀ دستی که برای این مقاله بررسی شدند، زیپدار بودند، که برای نگهداری اشیاء ارزشمندتان در هنگام حرکت بسیار مناسب میباشند. بعضی از آنها دارای تودوزی پشمی بودند که احساس خوبی منتقل میکردند، اما بیشترشان برای صرفهجویی در وزن نایلونی بودند. نکتۀ مهم دیگری که باید به آن توجه شود این است که این جیبها باید به اندازۀ کافی بالاتر از کیف کمری یا کمربند قرار داشته باشند، وگرنه غیرقابلاستفاده میشوند.
جیبهای درونی و بیرونی روی سینه
بسیاری از کاپشنها دارای این ویژگی هستند، در حالی که بعضی از آنها این ویژگیها را ندارند. این جیبها برای نگهداری و در دسترس داشتن اشیایی مانند گوشی تلفن هوشمند، عینک آفتابی، یا کرمها بسیار عالی هستند. به طور کلی جیبهای درونی بهتر عایقبندی میشوند، که یک ویژگی خوب برای نگهداری از باتری تلفن در سرما به شمار میرود، در حالی که بدونشک راحتتر میتوان به جیبهای بیرونی دسترسی داشت.
جیبهای پنهان[1] درونی
این جیبها قطعاً از جمله جیبهای مورد علاقۀ ما هستند. جیبهای بزرگ و بدون زیپی که درون کاپشن قرار دارند و دارای یک دهانۀ گشاد میباشند. این جیبها برای نگهداری کلاه، دستکش، بطریهای آب گرم، باتریها یا حتی کفشهای کوهنوردی در داخل کاپشنتان بسیار عالی هستند، جایی که در آن میتوان این اشیا را کاملاً گرم نگه داشت.
کمربندهای لبههای کاپشن
معمولاً کاپشنها یک یا دو بند کِشی در لبههای خود دارند تا بتوان آن را دور کمر و باسن محکم بست. این ویژگی برای ما بسیار باارزش است، چند تا از کاپشنهایی که بررسی کردیم این بندها را نداشتند و در نتیجه باعث میشد که هوای سرد زیادی به درون کاپشن وارد شود. مکان این بندهای کِشی و همچنین نوع سگکهای بهکاررفته، در اینکه ما چقدر این ویژگیها را دوست داشته باشیم، تفاوت ایجاد میکنند. ما به شدت از همان بندهایی که درون جیبهای کناری قرار دارند استقبال میکنیم، چرا که جایگزین آنها معمولاً یک حلقۀ پلاستیکی است که در حالت بسته بودن از کمر آویزان میشود و ممکن است در طول مسیر به شاخ و برگها، و یا در هنگام صخرهنوردی به چنگکهای یخشکن گیر کند. گاهی اوقات در کاپشنهایی که کمربندی در کنارههای آن قرار دارد، جایی نیز برای جمع کردن این کمربند آویزان در درون کاپشن در نظر گرفته شده است.
کشها و بندهای کلاه
کاپشنهایی که در این مقاله بررسی شدند از سه روش برای ایمن و محکم نگه داشتن کلاه استفاده میکردند: یک کش ساده، یک بند تکی در پشت، یا دو بند در اطراف صورت. در حالی که کش دارای حداقل قابلیت تنظیم بود (در واقع، اصلاً قابل تنظیم نیست). روش مورد پسند ما تک بندی بود که در پشت سر محکم بسته میشود. استفاده از هردوی این بندها آسان بود و کلاه را خیلی خوب ثابت نگه میداشتند. با این وجود، بعضی تمایل دارند که بند کشی درونی را در میان گوشها قرار دهند، که میتواند کمی ناخوشایند باشد. اگرچه برای تنظیم کلاه کاپشنهای معمولی، ما استفاده از بندهای دوگانۀ در اطراف صورت را ترجیح میدهیم، اما در مورد کاپشنهای پَر، ما از وجود آنها واقعاً راضی نبودیم. تنظیم و بستن درست این بندها برای ما دشوارتر و باز کردنش آزاردهنده بود و هنگامی که با هم در اطراف صورت قرار میگرفتند، ناخوشایند بودند.
شما می توانید قسمت سوم این مقاله را از اینجا مطالعه نمایید.
ترجمه شده توسط تیم تولید محتوای دوبیسل از سایت معتبر outdoorgearlab